خیلی دوست داشتم تو عزاداریهای تهران شرکت کنم
پارسال روز تاسوعا آف بودم و تو خوابگاه و زندگیهامون آلوده به کووید بود روز عاشورا
هم شیفت بودم و اتفاقا درمانگاه رمدسیویر بودم ، فک کنم اون روز واسه بالای ۲۰۰ نفر
رم تزریق کردیم! ...
امسال ... دیروز عصر و شب بودم و صبح برگشتم خونه و استراحت کردم و آمدیم خونه
خاله م اینا ، اینجا تو این محل ، تو یکی از خونه ها هر ۱۰ شب محرم مراسم دارن که ما
به مراسم امشب رسیدیم ، پذیرایی چای بود و کیک و نوحه و روضه و شام ، و هزینه تمام
اینها با نذریهای اهل اون محل یا افرادی که به واسطه دوست و فامیل با اون هیئت آشنا
شدن تامین میشه
حالا بشنوید از حماسه ی امشب دوستتون :)
ببین خواهر من امشب در پذیرایی از توزیع چای و کیک تا شستن استکان ها دخیل بودم...
کاری که تا بههههه حااااااال تو عمرم نکرده بودم
انصافا که عزاداری تمییزی برگزار کردن
شام هم قورمه دادن عجب قورمه ای ...
عزاداریهاتون قبول :)