گزارش زنده ی یک زندگی

دیدن دوستان کارگاه شعر بعد مدتها :)

پنجشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۷، ۱۲:۳۳ ق.ظ

امروز دیکه گفته بودم سنگ هم از آسمون بیاره باید برم کارگاه شعر و رفتم

عصری رفتم دوش گرفتم و خودمو خوشگل کردم و زود از خونه درومدم و تاکسی گرفتم و

رفتم کارگاه شعر ، درست سر ساعت :)

تا از در رفتم تو ، میم رو دیدم که دم در اتاق معهود ایستاده بود ، سلام کردم و گفت به به

چه عجب ، غایبین حاضر شدن :)

خندیدم ، احوالش رو پرسیدم و رفتم داخل اتاق

دختر هم رشته اومد ، با اینکه همچنان دل خوشی ازش نداشتم ولی یهو تصمیم گرفتم گذشته

رو فراموش کنم و باهاش گرم گرفتم و از کارآموزی هاش پرسیدم و کاردانشجویی و این چیزا

 

بعد مستر کاف و ع اومدن ، با اونا هم سلام و احوال پرسی کردم ، صندلیم یکی با مستر فاصله

داشت ، ی کوچولو که گذشت باهاش حرف زدم ، باز راجع به عکاسی ، ع هم با دقت گوش میکرد ...

مستر کاف بین حرف هایی که میگفت گوشیش رو درآورد و عکسهاش قبل و بعد ادیت رو نشونم

داد، گوشی رو داد دستم و گفت بقیه ش رو ببینید یاد پارسال این موقع افتادم ... آخ چقدر دلم

میخواست اینقد  راحت میتونستم باهاش حرف بزنم ... همه این اتفاقها و حس ها دیر اتفاق افتادن ...

دیر ... پارسال این موقع تازه میخواس امتحانامون شروع بشه و من یادمه اولین امتحانم 5شنبه

8 صبح بود ولی من چون اون روزا خیلی مستر کاف رو دوست داشتم ،کارگاه روز قبل رو از دست

ندادم و رفتم .... دقیقا پارسال این موقع ...

حین صحبت با میم و ع باز تاکید کردم که اینستا ندارم ، البته به خنده و شوخی :)

به ع گفتم اینستا ندارم کار عقب افتاده هم ندارم ، ع دلقک وار گفت من کار ندارم ک بخواد عقب بیفته

خلاصه که جلسه گذشت و از همه و با تاکید بیشتر از میم خداحافظی کردم و همون موقع که داشتم

از ساختمون کارگاه میامدم بیرون ب زور ی جوری خودمو با دختر هم رشته هم مسیر کردم

هدف خاصی نداشتم از این کارا ، فقط دلم میخواس ی دلخوری که پیش اومده برطرف بشه و مهم

هم نبود که شروعش از طرف کی بوده ، دلم میخواست پیش قدم تموم شدنش من باشم :)

 

یه دختره تازه اومده تو کلاس زبانمون، همشهری ما نیس ، شوهر کرده شهر ما ، خیلی دختر خوبیه

خیلی اخلاق خوبی داره

تو همین چند جلسه کلی ازش درس اخلاق گرفتم ، کاش منم اینقدر اخلاقم خوب بود

منم اینقدر مهربون بودم، منم اینقدر میتونستم خوب روابطم رو مدیریت کنم ...

خلاصه که از دست خودم شاکی ام ...

 

روز خوبی بود ، رفتن به کارگاه خودش یه تنوع خیلی عالییییییی بود 

 

روزاتون هاتون خوب :)

شبتون بخیر

  • موافقین ۲ مخالفین ۰
  • پنجشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۷، ۱۲:۳۳ ق.ظ
  • سویل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی